۱۳۹۳ فروردین ۱۵, جمعه


ردیف اول تا ششم بیست و پنج هزار تومان، ردیف هفتم تا دهم بیست هزار تومان، ردیف یازدهم تا سیزدهم پانزده هزار تومان ... اینا قیمت بلیط اجرای یه تئاتر تو همین روزاست . ردیف های متفاوت قیمت های متفاوت دارن . اکثر اجراهای این روزا اینجوری شده . تازگی مد شده . هر جایی یه قیمتی داره واسه خودش . جا داشت می نوشتن بلیط نشسته روی زمین ده هزار تومان ، ایستاده تکیه داده به دیوار هشت هزار تومان ، ایستاده تکیه نداده  شش هزار تومان ، آویزون از داربست های سقف سالن ، دو دستی پنج هزار تومان یک دستی چهار هزار تومان ، لای دست و پای بازیگر سه هزار تومان ، به جای صندلی صحنه زیر ما تحت بازیگر دو هزار تومان ، دم در ورودی ایستاده پشت به صحنه هزار تومان و ...
جداسازی ردیف ها و بلیط ها چندش آوره . اصلن هم مهم نیست که فرق قیمت بین بلیط ها چقدر باشه . همین که جاهای مختلف قیمت های مختلفی پیدا می کن ، یعنی کثافت ، یعنی بهتر و بدتر ، پولدارتر و بی پول تر . " شما بیشتر پول می دی ، پس شما بهتری ، بیشین جلو ، اون جا که بهتره ، نزدیکتره به صحنه . بهتر ببین . شما پول نداری ؟ برو ته سالن همون جا بتمرگ ، صداها رو هم که بشنفی کافیته ."

این روزا خیلی راحت دسته بندی می شیم . چشامون رو که وا کنیم می بینیم دارن میندازنمون تو گروه های مختلف . حال به هم زن ترش وقتیه که می بینیم جای اینکه بخوایم دسته ها رو بزنیم بهم و همه مون یکی باشیم ، تن به هر کثافتی می دیم و هر زوری که بخوان می زنیم که تو دسته بهتره باشیم . خودمون هم قاطی این بازی می شیم ، دسته می سازیم ، آدما رو تقسیم بندی می کنیم ، خوب و بد مشخص می کنیم . خودمون می شیم بالا تر ، بقیه پایین تر . آخر سر هم می رسیم به اون جایی که از رو همدیگه رد می شیم . حتی برنمی گردیم جنازه اونی که از روش رد شدیم رو نگاه کنیم .

۱ نظر:

شیدا گفت...


مرسی به تو که درستش کردی
روزی که اینو خوندم خیلی چیزا داشتم که راجع بهش بگم و باهم حرف بزنیم ولی الان...
نمیدونم حس روزای ادم مثه اینکه رو خوندن مطالب هم اثر میذاره